
در حالی که به اعتراف رئیسجمهور روزانه ۲۰ میلیون لیتر سوخت در کشور قاچاق میشود، آیا میتوان این موضوع را تنها در یک بخش خلاصه کرد؟ سادهتر اینکه، آیا قاچاق سوخت فقط کار مرزنشینان است؟ و اگر تنها آنها اقدام به این کار میکنند، نظام حکمرانی اقتصادی در این سالها نباید چرایی این مسئله را درک کرده و فهمیده باشد؟
به گزارش پایگاه خبری اسب بخار، بر اساس آمار، ایران یکی از بالاترین نرخهای مصرف سوخت در جهان را دارد، اما بخش قابلتوجهی از این مصرف، واقعی نیست. شبکههای قاچاق با استفاده از سهمیههای حملونقل، کارتهای سوخت بلااستفاده و ایجاد مسیرهای فرعی، مصرفی تولید میکنند که هرگز قرار نیست در جادهها سوخته شود.
در همین رابطه بهتازگی حمیدرضا دهقانینیا، معاون پیشگیری ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا و ارز، اظهار میکند: «الان قاچاق سوخت دیگر یک تخلف اقتصادی نیست، بلکه به یک چالش راهبردی برای کشور تبدیل شده است. در ساختار نیروی انتظامی هم پلیس امنیت اقتصادی ایجاد شد و با تخصصی شدن پلیس در این بخش، چابکتر شدیم.»
وی میافزاید: «در حوزه انرژی از تولیدکننده به واردکننده تبدیل شدهایم. اگر پاسخهای قدیمی به مشکلات و چالشهای کشور بدهیم، پایههای حکومت را متزلزل میکنیم و باید با رویکرد جدید با چالشها مواجه شویم که ساختار و نیروی انسانی متبحر و فناوریهای نوین نیاز دارد.»
دهقانینیا با بیان اینکه قاچاق سوخت به تبعیضهای اجتماعی دامن زده، بیان میکند: «به یک روستای کوچک میرویم و میبینیم که کسبوکاری نیست، اما کاخهایی ساختهاند که در منطقه یک تهران هم نیست.»
این سخنان در حالی مطرح میشود که اصلیترین دلیل آن را باید در بیتوجهی ساختار حاکمیت به توصیهها و اصول اقتصاد دانست. این معضل محصول سالهای اخیر نیست. در واقع قاچاق سوخت در ایران سالهاست بهعنوان یک معضل امنیتی و اقتصادی مطرح است، اما حقیقت آن است که ریشههای آن نه در مرزها، بلکه در معادلات غلط اقتصادی داخل کشور شکل گرفته است. دولتی که میپندارد با سرکوب قیمت میتواند عدالت توزیعی ایجاد کند، در عمل بزرگترین مُشوق قاچاق را میسازد؛ قاچاقی که خسارت آن نه فقط به جیب دولت، بلکه به ساختار تولید، مصرف و حتا فرهنگ اقتصادی کشور وارد میشود.
به باور کارشناسان، قیمتگذاری دستوری سوخت با فاصلهای چندینبرابری از قیمت منطقهای، در ظاهر برای حمایت از مردم است، اما در عمل یک رانت عظیم خلق میکند. هنگامی که یک لیتر گازوییل در کشورهای همسایه چندین برابر ارزش دارد، طبیعی است که سوخت ایران تبدیل به «طلای مایع قاچاق» شود.
این اختلاف قیمت چنان گسترده است که هیچ نظام نظارتی توان مهار آن را ندارد؛ اقتصاد وقتی ناسازگار باشد، قانون و نیروی انتظامی هم از پس آن برنمیآیند.
حالا در این شرایط با توجه به کاهش درآمدهای کشور و افزایش فشارهای مالی، دولت تصمیم به بالا بردن قیمت بنزین گرفته است. اما این آتشی است که خود نظام حکمرانی اقتصادی کشور به جان مردم انداخته و بهجای اصلاح رویهها، باز هم قرار است تاوان ندانمکاری و تصمیمات عوامفریبانه را مردم پرداخت کنند. بیش از ۲۰ سال از آغاز تثبیت قیمتها میگذرد. از همان سالهای اول نیز تشت رسوایی این تصمیم به صدا درآمد، اما فوران دلاریهای نفتی اجازه شنیدهشدن نداد. با این حال بعد از آن هم و بهرغم مشخص شدن مصائب و بلایای قیمتگذاری دستوری، شجاعت و ارادهای برای جلوگیری از آن وجود نداشت. در نتیجه، هزاران هزار میلیارد سرمایه کشور را دود کردند و بیتفاوت به تماشا نشستند، اما حالا که کفگیر به ته دیگ خورده است، تازه میخواهند منطقی فکر کنند؛ تفکری که باز هم سفره مردم را نشانه رفته است و روزگار سخت اقتصادی و معیشتی را سختتر خواهد کرد.
آیا حکمرانی اقتصادی کشور از تجربه گذشته درس گرفته و عاقل خواهد شد؟
نوشته آیا قاچاق سوخت فقط کار مرزنشینان است؟ اولین بار در اسب بخار. پدیدار شد.


















نظر بدهید